دل نوشته های کوتاه هادی پاکزاد

• آدم تا زنده است باید بخوابد، بعد از مرگ که خواب لذتی ندارد. • آدم ها عوض می شوند یک عوضی قبلا شانس خود را امتحان کرده. • ارتفاع که بالا می رود احساس غرور می کنی، بالاتر که رفت، احساس تنهایی. • از اینجا که هستم، خدا آن قدر دور است که بی آن که هرگز دیده باشمش دلم برایش تنگ شده. • آغوش امن برای یک غمگین، آغوش یک غمگین تر است. • افراد ۲ دسته اند، دروغگو هایی که وقتی لازم است دروغ می گویند، دروغگوهایی که هر وقت بشود، دروغ می گویند، دسته اول را صادق می نامند. • اگر ثروتمند نیستید، عشق احتمالا ارزان ترین تفریح دنیاست. • اگر جرات کشتن کسی را ندارید، وقتش را تلف کنید. وقت کشی جنایتی است که پیگرد ندارد. • امروزه انسان ها به دو دسته تقسیم می‌شوند، آن ها که حوصله دارند و آن ها که حوصله ندارند. • انسان کامل حیوان درون خود را پذیرفته است، از این رو با دیگر حیوانات کنار می‌آید. • این دنیا، از جایی که مرا به دیوار آویخته اند، کج است. • این وزن اضافه به دوش بودنم، سهم تویی است که هنوز نیامده ای. • با تو در موازنه ام... موازنه، تحلیل وجودم در اسید توست. • باران امشب از حوالی من به آنجا آمده نترس، کمی شلوغش کرده که رد گم کند. • باز از حال متغیرم پرسیدی، راستش کمی مکث می کنم، و دروغ تازه ای. • باور تاریخ در طی قرن ها منتظر هیچ منجی نبوده، آن قدر که من فقط در یک شب منتظرت ماندم. • برای بلوغت حرف دارم و تامل، برای کودکیت، لبخند و تحمل. • برای پس گرفتن آن چه جا گذاشتی برنگرد، در هر رفتنی به قدر کافی برده ای. • برای خوب نوشتن لازم نیست در تنهایی چیزی مصرف کنید،کافیست قرص هایتان را نخورید و به میان مردم بروید. • برای ورود به باغ وحش بلیط بخرید، حیوانات در قفسند، برای برگشتن به شهر اسلحه بخرید. • به آمدنت یقین دارم، اگر دیر شود، به دنیای پس از مرگ ایمان خواهم آورد. • به دور ریختن که عادت کنی، بتدریج همه چیز زباله است. • بی دلیل که شکنجه شوی، نجات معنی ندارد، به استراحت فکر می کنی. • پلی میان قلب و صورتم فرو ریخته، احساساتم هیچ راهی به صورتم ندارند. • تاریخ: دنیا از پیام های بازرگانی شروع شد کم‌کم، با زاد و ولد آدم هایی برای تبلیغات معرفی شدند. بعد آدم‌ها به دو دسته تقسیم شدند، آن هایی که عدد بودند که نفر صدایشان می‌کردند و آن هایی که قهرمان بودند که در پیام‌ها معرفی می‌شدند. بعد انسان به یک معنای جدید با تعریف حوصله دست یافتند. • تحمل یعنی بگذاری، درد بیاید، بماند ، بدرد ، برود. تحمل گذشتن از منطقه جنگی درد است. • تختخواب یک یا دو نفره، خواب ذاتاً یک نفره است، خواب انحصاری‌ترین حریم دنیاست. • ترس به تو کمک می کند یک روز بیشتر زندگی کنی، جسارت به تو کمک می کند یک روز بهتر زندگی کنی. • تمایل شما به تغییر دنیای بیرون، لزوماً بروز قدرت شما نیست، ناتوانی شما از اداره درونتان است. • تهوع یعنی میل به پس دادن تجربه ها به دنیا. • تو از من متنفر نیستی، تو از حسی که به من داری متنفری. • تو به تنهایی قدر تمام پروازهای این شهر، به مقصدی مرطوب ترکم کردی. • تو در من زندگی نمی کنی، تردد می کنی، من آن قدر از تو برانگیخته‌ام که اتصال به تو آرامم نمی کند، متلاشی ام می کند. • توجیه ها، مدهایی هستند که آدم ها به روز تن حرف هایشان می کنند. • تیک تاک، مثل ساعت کار می کند دنیای تو. دنیای من اما سوت ممتد می‌کشد، مثل کتری آب که وقتش شده از روی آتش برش دارند. • جایی که بزرگترین دغدغه تفریح کردن است، هرچه نزدیکتر باشی، اسباب بازی تری. • چیزی که هزینه نگهداریش بیشتر از قیمتش باشد، توجیه نگه داشتن ندارد، اگرچه انسان. • حرف که می‌زنید آدم‌ها را به اتاق مغزتان دعوت می کنید، اگر اتاق زیبایی ندارید، دست کم تمیزش کنید. • خشمگین ساکت، طراح خیانت است. • در آزمایشگاه موش ها اسم یکدیگر را می دانند، صاحب آزمایشگاه تعداد آن ها را. • در طوفانی که به راه انداختی من تحمل می کنم. تو میشکنی. • در مسیری که برای رسیدن به آروزوهای تان طی می کنید، به شخص جدیدی بدل می‌شوید، فرد جدید به آرزوهای آدم قبلی می‌رسد. • درد تو را تغییر می دهد تا خود قابل ستایش باشی، افسوس، تو به دردهایت افتخار می کنی. • درد چیزی مثل معجزه است. کاربردش این است که به چیزی ایمان بیاوری. • دشمن قوی شکستت می‌دهد، دشمن صبور تو را شبیه خود می کند. • دنیا پر از کسانی است که شما را خوب درک می کنند، و هیچ غلط دیگری نمی کنند. • دهنت را ببند لزوما یک توهین نیست، می تواند تمرین نیز تلقی شود. • راز من شو، نگهت می دارم. • زندگی عادی، ارزش صبح بیدار شدن را هم ندارد. • زندگی یک پیشنهاد است، به کسی که هنوز وجود ندارد. • زنی که به او بسیار توجه شود، هر روز زیباتر می‌شود. • ساده‌ترین دلیل موفقیت حماقت در دنیا سهولت دیده شدن آن است. • ستاره قطبی ستاره‌ای است که جایش در آسمان ثابت است، انگار دیگر ستارگان دور آن بچرخند. از خودش که می‌پرسم هیچ ذهنیتی ندارد که کجاست. من دوستش دارم، او غمگین است، و من آن قدر فلج که نتوانم جایش را برایش نقاشی کنم. • سخت ترین کار برای یک زن این است که فکر کند چیزی که حس کرده اشتباهست. و برای مرد این که، حس کند چیزی که فکر می کند اشتباهست. • سر از تنهایی ام در نمی آورم کسی به آن اضافه و از آن کم نمی کند. • سعی بزرگ برای هدف کوچک، شما را فرسوده و غمگین می کند. • سکوتم، مردی نامرئیست که اخبار قلبم را مقابلت پانتومیم می کند. • شعور جمعی هرگز اشتباهی نمی کند، مگر بزرگ. • شکارچی، می کشد و می برد، قاتل، می کشد و می رود. • طبع پیش پا افتاد انسان، مرگ طبیعی، مرگ از کهولت است. • عقاید زیبایت را به من نگو، قیمت آن ها را بگو. • عموم لذت‌هایی که مردم به تجربه آن می‌بالند، اولیه‌ترین ماجراجویی‌های انسان های اولیه است. • غم انگيزست، طــبيعت از من يک خــــودآزار ساخته، که به دقـــــــت اشتباه مي کند. • فراموش کردن یک فعل نیست، یک پروسه است. • قلب آرام، از کام به کم نزول نمی کند. • کامل که باشید آدم‌ها می‌خواهند تجربه تان کنند، زنده که باشید دوست دارند زندگی تان کنند. • کمال گرایی شما را از خودتان و کمال پرستی از دیگران ناراضی می کند، کمال شما را آرام نمی‌گذارد. • که آنچنان کامل است، که خودت، خودت را کنارش دوست نداری. • مادری شیر خوارش را از دست داده، چه رنج می برد، از التهاب پستان پرش. • مردم قدری از حقیقت را می شنوند که پذیرشش را دارند و قسمتی از واقعیت را به تو می گویند که تحملش را داری. • من از عشق به کسی که دوستم دارد، هر چقدر ممنوعه باشد ترسی از کسی ندارم. شاید شما مالک قلب و فکر کسی هستید، اما مالک جسم بودن برده داری است. • موش‌ها پیشرفت می کنند، و آماده آزمایش بعدی. • می توانید یک وحشی را رام کنید، او می گذارد به خودتان افتخار کنید، تنها تا روزی که او را طرد نکرده اید. • می‌گویند من تلخ می‌نویسم. حرف‌ها، بزرگ هایشان اغلب تلخ هستند، بزرگتر از گلو، آن ها را می‌نویسم. • نرم افزاری می خواهد بهتر زندگی کند، روی سخت افزاری که می خواهد بیشتر زندگی کند، انسان یک منطقه ی جنگیست. • نمی توان همزمان عاشق دو نفر بود، اگر شیفته ی کسی هستی، خودت را به قدر کافی دوست نداری. • نمی گویم زمین مخلوق خدا نیست دست کم، دغدغه اش نیست. • هرگز به دنیا غلبه نخواهی کرد چون به اندازه او وقت نداری. • هنر، کم و کامل است. • هیچ پاسخی آن قدر دندان شکن نیست که بتواند یک احمق را متقاعد به سکوت کند. • هیچ‌کس ناگهان نمی‌گذارد برود، به تدریج می‌گذارد، ناگهان می‌رود. • و زیبایی در تغییر است. • وقتی برای مدت طولانی کاری انجام می‌دهید و احساس خستگی نمی کنید، یعنی خستگی وقت داشته شما را تسخیر کند. • وقتی روانپزشکتان اسم مریضی شما را نمی‌داند، شما از سلامتی رنج می‌برید. • وقتی هیچ کس اطراف تو نیست و به هیچ نیرویی امیدی نداری تو تنها نیستی، بلکه آزادی. • یک رویا می‌تواند کوچک، ولی باید زیبا باشد. یک هدف می‌تواند زشت، ولی باید مهم باشد. اهدافتان شما را خوشبخت و رویاهایتان شما را موفق نخواهند کرد.

Download | دانلود